مفتي بزرگ "جامع الازهر" مصر، مرحوم شيخالاسلام محمود شلتوت (د 1383هـ.ق) از داعيهداران مشهور تقريب بين مذاهب در جهان اسلام است كه با همين رويكرد به نگارش تفسير پرداخته است.
عدم تعصب مذهبي و پيروينكردن كوركورانه از مرام و مسلكي خاص، از مهمترين مباني تقريب است كه مرحوم شلتوت به آن معتقد بود1. او در بيشتر آثارش مانند "تفسيرالقرآن الكريم"، "الاسلام عقيده و شريعة"، "فقهالقرآن والسنة" و "مقارنةالمذاهب فيالفقه" جريان تقريب را بهگونهاي ملموس پيگيري و مطرح كرده است.
مرحوم شلتوت قبل از هرچيز شخصيتي قرآني بود. عباس محمود عقاد از نويسندگان برجسته مصر ميگويد در سالهايي كه با استاد بزرگ مرحوم شلتوت در "مجمع اللغة العربية" بوديم، عادت كرده بوديم كه او را در مباحث لغوي، "قرآن شناس" بدانيم تا "لغتشناس" و در بحث "اعجاز" بسيار ميشنيديم كه ميگفت: «اعجاز قرآن به قرآن بودن آن است نه چيز ديگر2».
دكتر محمدالبهي ديگر انديشمند مصري نيز در مقدمهاش بر تفسير قرآن كريم شيخ شلتوت مينويسد «تفسيري كه امروز تقديم مسلمانان ميكنيم، تفسيري است براي تمام مسلمانان، نه براي مذهبي معين از مذاهب فقهي و نه براي نوعي از انواع عقايد كلامي3».
علامه مرتضي آلياسين (از علماي بزرگ شيعه) در نامهاي به دارالتقريب، روش تفسيري شلتوت را موجب سرافرازي ميداند و از مجله رسالة الاسلام به خاطر اين تفسير قرآني، تقدير ميكند4.
مرحوم شلتوت در مقدمه تفسيرش5 اظهار اميدواري ميكند كه تفسيرش مورد استقبال مسلمانان قرار گيرد و اين آرزو تحقق پيدا ميكند و نامههاي بسياري از نقاط مختلف جهان اسلام به دارالتقريب ميرسد كه خواهان ترجمه اين تفسير به زبانهاي مختلف هستند6.
شيخ شلتوت در مقدمه تفسيرش پس از بيان انقلاب فكري كه قرآن در دل و ذهن بشر ايجاد كرد بيان ميدارد كه پيدايي و ظهور "بدعتهاي فرقهاي" و "گرايشهاي طايفهاي" سبب سوءاستفاده از آيات قرآن گرديد و هر فرقهاي براي تأييد خود و توجيه عقايدش، تفسيري خاص از كلام الهي ارائه داد و اين رويكرد سبب به وجود آمدن نحلههاي مختلف تفسيري شد و در اين ميان، پديده خطرناك تفسير قرآن با "روايات غريبه" و "اسرائيليات موضوعه" كه از اهل كتاب گرفته شده بود، وارد حوزه تفسير قرآن شد و با اين رويكرد، قرآني كه "حاكم" بود، "محكوم" شد و كلام الهي كه "متبوع" بود، "تابع" گرديد. و متأسفانه اين شيوه فرقهگرايانه تفسير مصادف با روزگار "تدوين "كتابهاي روايي و حديثي واقع شد و آراي باطله فرقهگرايانه به درون كتابها نفوذ كرد و پس از گذشت زمان، رنگي از تقدس به خود گرفت و مسلمانان را دچار ضعف فكري نمود7.
مطابقه و تطبيق آيات قرآن بر پيشرفتهاي علمي معاصر شيوهاي تفسيري است كه برخي از مفسران به آن عمل كردهاند. شيخ شلتوت به شدت با اين شيوه تفسيري مخالفت ميكند و استدلال ميكند كه علوم جديد بشري در حوزه علوم تجربي يا علوم ديگر، دستاورد بشري و در معرض زوال و تغيير ميباشند و اگر قرار باشد آيات الهي براساس آن تفسير شود موجب فناپذيري و تغيير شكلي و محتوايي قرآن كريم ميگردد8.
ايشان در مقدمه تفسيرش پس از تخطئه تفسير علمي از قرآن مجيد بيان ميدارد كه قرآن، كتاب هدايت و اصلاح و قانونگذاري است و اگر از اسرار خلقت و پديدههاي طبيعي در قرآن ياد شده است، براي تدبر و تفكر است كه افزايش ايمان به خالق آسمانها و زمين را به همراه دارد وگرنه اين كتاب در مقام شرح و بيان واقعيات نظام طبيعت نيست9.
مرحوم شلتوت در روش تفسيري خود اولاً به "وضوح بياني" قرآن كريم و "خود ارجاعي بودن" آن كه در قالب تفسير قرآن به قرآن متجلي ميشود معتقد است و اين سبك تفسيري در كتاب تفسيري او كاملاً آشكار است. ثانياً پرهيز از تعصب مذهبي نادرست و مذموم را سرلوحه كار تفسيري خود قرار ميدهد. اين تفسير، از بهترين تفاسير اهلسنت است كه بدون تعصب نوشته شده است، همچنانكه تفسير مجمعالبيان طبرسي نيز بهترين تفسير شيعي است كه بدون تعصب به نگارش درآمده است10.
مرحوم شلتوت در مقدمه تفسيرش، جاودانگي قرآن را در طول زمان ناشي از "تأثير" روحي و رواني ميداند كه از آن تعبير به "الروح الكريم" مينمايد و اين روح مبارك قرآن از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود11. بر اين اساس، روش تفسيري شيخ شلتوت را ميتوان مانند بسياري از تفاسير ديگر، تفسيري مبتني بر "فهم جامع قرآن با رويكرد اجتماعي" دانست. ايشان، همانگونه كه دكتر محمدالبهي نيز اشاره كرده است12، كل قرآن را به عنوان يك مجموعه واحد و هماهنگ ميبيند كه هر بخشي از آن بخش ديگر را تفسير ميكند و با همين رويكرد جامع است كه مثلاً بحث مهم "محكمات و متشابهات" را تفسير مينمايد و تصريح ميكند كه فهم متشابهات در ارجاع آن به محكمات است. از جهت ديگر رويكرد اجتماعي شيخ شلتوت به تفسير نيز در تمام تفسيرش به چشم ميخورد. مثلاً با به كاربردن عبارت "يجد ربنا" (شايسته است براي ما) محتواي تفسيري آيات را به زندگي روزمره خود و خواننده ميكشاند و خواننده تفسيرش را در ميان آيات الهي و واقعيت زندگي، درگير ميكند تا خواننده به حركتبخشي قرآن كريم در زندگياش پي ببرد و به همين دليل عظمت قرآن را در ايجاد تحرك فكري اجتماعي در جامعه بشري ميداند13.
مهمترين ويژگيهاي روش تفسيري شيخ شلتوت را در تفسير قرآن كه تنها ده جزء اول قرآن را شامل ميشود14 ميتوان به صورت فهرستوار در 10 عنوان برشمرد:
1 - عليرغم طرح مباحث لغوي و اعرابي در بسياري از تفاسير، تفسير قرآن شيخ شلتوت خالي از اين مباحث است و بسيار كم به آن اشاره شده است.
2 - مخالفت با نماديندانستن آيات قرآن: مرحوم شلتوت در تفسير داستان گاو بنياسراييل پس از بيان سخن صاحب تفسير المنار كه كشتن گاو و احياي مقتول را به عنوان يك نماد (symbol) ميداند ميگويد: «اين تفسير، نه با كلمات قرآن و نه با سياق آيات، همخواني دارد بلكه منظور از "احياءالموتي" همان زندهكردن واقعي مرده است مانند "احياءالموتي" كه در قيامت رخ خواهد داد و منظور از "احيا"، "احياي حقيقي" است نه "احياي حكمي15".
3 - تفسير گزينشي: مرحوم شلتوت در تفسير ده جزء اول قرآن، تمام آيات را تفسير نكرده است بلكه به گزينش آيات و تفسير آن پرداخته است و اكثراً آياتي كه پيام "تربيتي" يا "هدايتي" يا "اصلاحي" و يا "تشريعي" دارد، انتخاب ميكند. نگاهي گذرا به عناوين سرفصلهاي اين تفسير گوياي اين مطلب است.
4 - اهميت به عقلگرايي در تفسير: عليرغم ادعاي برخي از قرآنپژوهان مبني بر گرايش سنتي - نقلي در تفسير قرآن شيخ شلتوت در برابر گرايش علمي - عقلي در تفسير شيخ محمدعبده16، بايد گفت كه تفسير شيخ شلتوت با گرايش سنتي - عقلي است كه ضمن احترام براي سنت تفسيري گذشتگان، به عقل و نظر به عنوان معيار سنجش آن دادههاي تفسيري سنت نگاه ميكند.
5 - توجه به شبهات: مرحوم شلتوت در تفسيرش پس از بيان شبهات موجود در جامعه اسلامي، به پاسخگويي ميپردازد. شبهاتي مانند تفاوت ارث زن و مرد17، فلسفه جنگ در اسلام18، ربا و اثرات آن19 و...
6 - مقارنه يا موازنه قرآني: مرحوم شلتوت در انديشههاي خود از ذهنيتي تطبيقي برخوردار است. اين ويژگي به روشني در سوگيريهاي فقهي و تفسيري ديده ميشود. بحثهاي فقه مقارن او در كتاب "مقارنةالمذاهب فيالفقه" ديده ميشود. در تفسير قرآن نيز از شيوه تطبيقي استفاده ميكند و با مقارنه سورهها با يكديگر، پيامهاي سورهها را با يكديگر مقايسه مينمايد و غالباً عبارت "عود علي بدء" (بازگشت به آغاز) يا "موازنه" را به كار ميبرد. بهعنوان نمونه به هنگام تفسير سوره انعام اين عناوين را ميآورد "موازنة بين سورة الانعام والسور المدينة التي سبقتها" يا "موازنة بين سورة الانعام و سورةالاعراف20".
7 - شمولگرايي معنايي: بسط معنايي آيات قرآن در روش تفسيري شلتوت جايگاه مهمي دارد و او سعي ميكند معاني آيات را از عصر نزول تا زمان حاضر قابلامتداد بداند و همين بسط معنايي و شمولگرايي محتوايي قرآن را كه در هر عصر و زمان وجود دارد، مصداق واقعي و حقيقي آيه شريفه ءانا نحن نزّلنا الذكر و إنا له لحافظون ميداند21.
8 - ظاهرگرايي در تفسير: شيخ شلتوت در تفسير قرآن سعي ميكند به ظاهر الفاظ پايبند باشد و از هرگونه تأويلي كه ظاهر آيات و معني ظاهري آن را ناديده بگيرد، پرهيز ميكند. مثلاً با تفسير "نمل" در داستان حضرت سليمان(ع) به "قبيلهاي ضعيف" يا زندهكردن مردگان در داستان حضرت عيسي(ع) به "تعليم و ارشاد نادانان" يا تفسير "كواكب" در داستان حضرت ابراهيم(ع) به "جواهر نورانية نوّرها عقل لاحس" مخالفت ميكند22.
9 - مبارزه با خرافهپرستي: از ويژگيهاي تفاسيري كه رويكردي اجتماعي و اصلاحي به آيات قرآن دارند، مبارزه با خرافهپرستي و عقايد ارتجاعي است. مرحوم شلتوت نيز با "روايات غريبه" و اسراييليات "موضوعه"اي كه منشأ عقايد خرافي است، مخالف است و در روش تفسيري خود به خطرناكبودن آن اشاره ميكند23.
10 - توجه به پيامهاي قرآني: مرحوم شلتوت علاوه بر توجه بسيار به پيامداشتن آيات الهي، به بحث "ندا" در قرآن اهميت ميدهد و اقسام ندا را در قرآن را تحليل ميكند. بحثهاي "خمسة نداءات إلهية لجماعةالموءمنين24" در سوره آلعمران از نمونه كار تفسيري اوست. "سبك سورهها"، "مقاصد سورهها"، "اشارات سورهها" و "آراي فقهي در سورهها" از ديگر ويژگيهاي تفسير شيخ شلتوت است.
در پايان اين نوشتار كوتاه لازم است اشاره كنيم تفسير شيخالاسلام شلتوت مانند هر تفسير ديگري خالي از نقص و عيب نيست. مثلاً درباره نماديبودن آيات قرآن يا حقيقي بودن آن، مشخص نشده است كه زبان قرآن را "زبان عرفي" ميداند يا "زبان نمادي"؟ به نظر ميرسد پردازش مباني در تفسير شيخ شلتوت، كمرنگ است؛ شايد دليل آن "فقيه" بودن اوست تا "مفسر" بودن او؛ و كثرت آراي فقهي در تفسيرش موءيد اين مطلب است. بههرحال، شلتوت وظيفه خويش را نسبت به قرآن كريم، علماً و عملاً خوب انجام داد؛ ما چه كرديم؟ تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم ولاتسئلون عمايفعلون (بقره/ 134).
1 - بيآزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، ص49، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، تهران، 1377 هـ.ش.
2 - رسالة الاسلام، 14/213.
3 - همان.
4 - همان، 2/245.
5 - شلتوت، محمود، تفسيرالقرآن الكريم، ص 9، المجمع العالمي للتقريب بينالمذاهبالاسلامية، تهران، 1379هـ.ش.
6 - رسالة الاسلام، 2/245.
7 - شلتوت، تفسيرالقرآن الكريم، ص 331.
8 - همان، ص13.
9 - همان، ص14.
10 - بيآزار شيرازي، همبستگي مذاهب اسلامي، ص 331.
11 - شلتوت، تفسيرالقرآن الكريم، ص8.
12 - رسالةالاسلام، 14/213.
13 - شلتوت، تفسير القرآن الكريم، ص8.
14 - برخي قرآنپژوهان تفسير ده جزء قرآن شلتوت را غير از ده جلد تفسير او دانستهاند كه صحيح نيست به "دانشنامه قرآنپژوهي" تأليف بهاءالدين خرمشاهي مراجعه شود (ج2، ص 1331).
15 - شلتوت، تفسير القرآن الكريم، ص44.
16 - خرمشاهي، دانشنامه قرآنپژوهي، ج2، ص 1331.
17 - شلتوت، تفسير القرآن الكريم، ص 192.
18 - همان، ص 522.
19 - همان، ص 140.
20 - همان، ص 349.
21 - همان، ص 8.
22 - رسالةالاسلام، 14/256.
23 - شلتوت، تفسيرالقرآن الكريم، ص8.
24 - همان، ص110.